تاريخ : یک شنبه 18 خرداد 1393برچسب:,

| 20:1 | نویسنده : arman

بدون شرح!!!!

نظرات شما عزیزان:

vahid

ساعت13:00---19 اسفند 1393

سلام خوبی. من وبمو تازه درست کردم و احتیاج به حمایت دارم. 2 ، 3 تا از آهنگای خودمو گذاشتم اگه قول بدی بیای دانلود کنی منم حتما بهت سر میزنمو نظر میدم و وبتو دنبال میکنم قول میدم.

نازی

ساعت17:19---8 دی 1393

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام چرا جواب منو توی چت نمیدی arman ؟
چقدر بگم بیا با من تبادل لینک کن تا بازدید وبلاگ هامون زیاد شه ؟ بیا وبلاگم رو ببین فقط مخصوص افزایش بازدیده . فقط کافیه تبادل لینک کنی. همین الان بیا بهم سر بزن .............

hasti

ساعت13:19---29 آذر 1393

[وب سایت]

سیر شدم

بس که سرد و گرم روزگار را چشیدم

آپــــم

❤ƬƛƦԼƛƝ❤

ساعت15:41---1 آذر 1393

[وب سایت]

کـلفتیــه صــداتــو، بــه رخ "مـــــــــادری" کــه
چجــوری صحبــت کردنــو بهــت یــاد داده، نکــش!
دلــــش بشــکنــه، کـل زنـدگـیــت میشــکنــه...

مائده

ساعت18:52---29 شهريور 1393

[وب سایت]

هـمـیـشـه فـکـر مـی کـردم غـم انـگـیـزتـریـن غـروب ، غـروب زنـدگـیـسـت
ولـی تازہ فـهـمـیـدم هـیـچ غـروبـی غـم انـگـیـزتـر از دوری تـو نـیـسـت

ترلان

ساعت22:54---19 شهريور 1393

[وب سایت]

خوردن شیرینی خیلی راحته
خواندن داستان شیرین هم راحته
اما پیدا کردن دوست شیرین خیییلی سخته
.
.
.
.
.
.
.شماها چطوری منو پیدا کردید؟؟
والا مردم چه شانسایی دارن

atiye

ساعت20:33---4 شهريور 1393

[وب سایت]

لینک شدین

ترلان

ساعت14:16---2 شهريور 1393

[وب سایت]

مهمترین سایزی که آدم بـآید بدونـه

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
● • سـآیز دهنـشه ● •
که انـدازه دهنـش حرف بـزنه

عشق ممنوع معصومه

ساعت1:51---23 مرداد 1393

[وب سایت]

اقا آرمان من لینکتون کردم اما شما هنو لینکم نکردید اگه لینکم میکنید اگه نه منم لیتکتونو حذف میکنم نظرتون تو پست ثابته اگ شک دارید ببینید

مائده

ساعت23:02---17 مرداد 1393

[وب سایت]

بالاخــره یـــاد می گیریـــ ...
از یکـــ دوستتــ دارمِ سادهـ ،
بــرای دلتـــ یک خیالِ رنگارنــگ نبــافی ...
که رابطــه یعنی بــازی و اگر بازیگــری نکنی، می بازیـــ ...
.
که داستـــان های عاشقانــه
از یکــ جایی به بعــد
رنگ و بوی منطــق به خــود می گیــرند ...
.
یــاد می گیری
که خودتـــ را دریــغ کنی تا همیشــه عزیــز بمانی ...
که آدم جماعتـــ ، چه خواستــن هــای سیــری ناپذیری دارد ...
و ...
چــه حیلــه هایی برای بدستـــ آوردن ...
.
که بایــد صورتـــ مسئله ای پــر ابهــام بــاشی،
نه یکـــ جوابِ کوتـــاه و سادهـ ...
که وقتــی بــاد می آید بایــد کلاهتــ را سفت بچـسبی،
نه بــازوی بغــل دستی اتـــ را ...
.
روزی می فهمیـــ
در انتــهای همــه گپـــ زدن هـای دوستـــانه ،
باز هم تنهـ ــ ــ ـایی ...

ممنون که سر زدی لینکی

گیتی

ساعت10:13---15 مرداد 1393

[وب سایت]

لینک شدی

زندگی ب من آموخت...
آدمها نه دروغ میگویند نه زیر حرفشان میزند اگر چیزی میگویند صرفا احساساتشان در همان لحظه است نباید روش حساب کرد...

ترلان

ساعت18:58---14 مرداد 1393

[وب سایت]

غــ ــرور من شکستنی نیست

اگه بشکنیش ، با تیکه هاش

شاهرگ زندگیتو میزنم

hasti

ساعت18:55---11 مرداد 1393

[وب سایت]

گریه می کرد گرگ!
وقتی دید سگ به خاطر تکه استخوانی لگد های چوپان را تحمل میکند....

آپـــــــم

ترلان

ساعت14:32---2 مرداد 1393

[وب سایت]

میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

ترلان

ساعت8:54---31 تير 1393

[وب سایت]

درد مـــن،چشمانـــی بـــود کـــه بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!

parisa

ساعت10:56---24 تير 1393

[وب سایت]

دلم اصرار دارد فریاد بزند. . .
اما جلوی دهانش را میگیرم. . .
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدنش ندارد. . .(!)
پاسخ:منم لینکیدمت بازم بهم بسر

ترلان

ساعت20:51---23 تير 1393

[وب سایت]

من لینکتون کردم شما نمیلینکید؟؟؟

ترلان

ساعت15:58---19 تير 1393

[وب سایت]

خـطـش رآ عـوض کـرد !

مـن مــآنـدم و دوستـت دآرم هـآیـی

کـه هـرگـــــز تـحـویـــل دآده نـــشـــد ...

ترلان

ساعت15:56---19 تير 1393

[وب سایت]

سلام مرسی که اومدی وبم

لینک شدین شماهم منو با این عنوان بلینکین مررسی
♯♩♪♫♬♭♮ ♡♡ ƬƛƦԼƛƝ ♡♡♯♩♪♫♬♭♮

parisa

ساعت11:30---17 تير 1393

[وب سایت]

سلام ....مرسی از حضورت ..لینکی

nafas

ساعت22:49---16 تير 1393

[وب سایت] - [ایمیل]

وب توپی داری
ممنون که بهم سر زدی با افتخار لینک شدی

نازنین

ساعت22:41---16 تير 1393

[وب سایت]

اووووووووق
سلام ممنون که سرزدی لینک شدی

erfan

ساعت20:53---11 تير 1393

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام
وبلاگ خیلی توپی داری
خیلی خوشم اومد
موفق باشی عزیز

به ما هم سر بزن

atefeh

ساعت9:09---7 تير 1393

[وب سایت]

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ﮔﻮﻟﺶ ﻧﺰﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﺩﺍﺩ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﻮﻝ ﻧﺨﻮﺭﻩ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮔﯿﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﻋﺎﺷﻘﺸﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺎﺯﺷﻮ ﻧﻤﯿﺨﺮﻩ ....
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﮐﻨﺴﻞ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺮﺳﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻋﺸﻘﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﻬﺶ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻟﺶ ﮐﻨﻪ ﻧﺼﯿﺤﺘﺶ ﮐﺮﺩ ...

hasti

ساعت10:46---4 تير 1393

[وب سایت]

وقتى حالت خوب نیست

خاطره ها زودتر از همه میان عیادتت …

آپــــــــــــــــم ...منتظرتم

پاسخ:سلاااااااااااااااااااااااام

neda

ساعت19:21---29 خرداد 1393

[وب سایت]

سلوم عالیییییییی بود
پاسخ:مرسی

dina

ساعت23:04---28 خرداد 1393

سلام . قشنگ بود
آپم زودی بیا

پاسخ:سلام مرسی

مریم

ساعت10:04---25 خرداد 1393

[وب سایت]

من ماندم و ۱۶ جلد

لغت نامه که هیچ کدام از واژهایش

مترادف “دلتنگی” نمیشود…

کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!

درد دارد…

dina

ساعت11:13---23 خرداد 1393

[وب سایت]

حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه

sepanta

ساعت21:10---21 خرداد 1393

سالی 1 بار میای!

پاسخ:حالا ما گرفتاریم شما نباید ی سری ب ما بزنی

کیانا

ساعت16:14---20 خرداد 1393

[وب سایت]

هه هه خیلی باحاله